بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni
بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni

خوب ...

بازگشتیم به این دنیا

چقد دلم برا اینجا تنگ شده بود  و چقد دور افتادم انگار همین دیروز بود که از این دنیا فرار کردمو رفتم

زود گذشت خیلی چیزا تغییر کردن و خیلی چیزا هنوز همونن

اولین کاری که کردم رفتم سراغ لینکهام تعدادی بسته بودن تعدادی نبسته ولی سوتو کور شده بودن ولی جای خوبش تعدادی هم هنوز هستن مثل مامانی شاذه خودم،مونیکای مهربونم،نیلوفر دوست داشتنیم و بقیه دوستان خوبم

فک کنم اگه اینا نبودن من فکر اینکه دوباره وبلاگنویس بشم از سرم میافتاد 

نمیدونم دوباره از چی باید بنویسم ولی شوق نوشتن دارم فراوان 

یه کمکی بهم بکنید بگید چیکار کنم خود درگیری دارم یکم

دور شدن از اون زندگی تکراری و تنهایی که داشتم و دارم یکی از دلایلی که منو کشوند اینجا میدونین که آخه آدمیزاد یجا بشینه دور از مجلس ما دیوانه میشود 

اولش اینکه دوست دارم مثل قدیم ندیما کلی مشتری داشته باشه وبلاگم و اینکه کمکم کنید این عقب افتادگی جبران کنم آخه خیلی چیزا یادم رفته 

قربون همتون

تا عاقلان راهی برای خندیدن پیدا کنند دیوانگان هزاربار خندیده اند.

یا حق...

نظرات 2 + ارسال نظر
شاذه یکشنبه 28 فروردین 1390 ساعت 21:04 http://moon30.blogsky.com

خیلی خوب کردی که برگشتی. خوشحالم که بالاخره شناختمت و اشتباه نکرده بودم
اون وبلاگ روزمره ات خیلی بانمک بود. عاشق قلم شیرینت بودم. از یادآوری اون خانمایی که اومده بودن خواستگاری و عکس العمل خنده دارت، هنوزم خنده ام می گیره

مرسی مامانی

آره یادش بخیر

یعنی روزمره نویسی کنم مامانیی

امین دوشنبه 29 فروردین 1390 ساعت 13:56

سلام فاطمه عزیز

بابا پهنای ما که دیگه واسه اندازه اش گرفتنش باید دو سه تا متر رو سر هم کنی تا سر یکی به ته دیگری برسه !! مشکل ما پهنای کم نیست آبجی .. موضوع اینه که کلا ملت ما رو ریز میبینن

خیلی خوشحال شدم که دیدم دوباره به این دیار برگشتی و دست به قلم بردی .. بودن و نوشتن در کنار دوستان خوبی مثل تو ، باعث افتخاره عزیز دل برادر و نیمکت و نیمکت نشین هاش

در مورد راهکار هم بنده خودم فعلا در راه ماندگانم و دنبال باد شرطه .. لذا یکی دیگه باهات همفکری کنه، به نظرم بهتر باشه

روز خوبی داشته باشی ..
یا حق

بلههههههه بالاخره

سلام علیکم امین الدوله خان
تا ما نیاییم داد و بیداد شما که یافت نمیشید

اصلا بگو ببینم کجا بودی هااااا
یکی عروسی دعوته تو کجا دنبالش راه افتادی

تازم زیارتم رفتی پس کو این سوغاتی ما

عزیزم متر کم نیاد یهو بگوا تعارف نکن اصلا جون داداش مام یه چندتایی داریم اینجا

بابا پهنا بابا متر بابا بابا (اینارو باید اون بالا مینوشتم الان یادم افتاد )

ماهم خوشحالیم که بازگشتیم
والا الان دست به کیبوردم امین کجا دیدی من دست به قلم بردم ها؟

ماهم سرافرازیم که دوستانی همچون شما را در کنار خود می بینیم و بسی امید به امیدمان افزوده میشود باشد که مورد پسند نیمکن نشینان قرار بگیریم

امین میگی من فوت کنم باد شرطه بوزه (درست نوشتم)

برو داداش برو وبلاگ آپ کن ملت دربه در شدن
راهکار که نمیدی برو آپ کن لااقل دلمون به این خوش باشه

همچنین و

یا حق ...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد