بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni
بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni

....

من میتونم انجام بدم 

تاریخ میزنیم: 18/2/90

و امروز یک هفته اس 

و باید .... 

سنگ آتشین

زمین عاشق شد و آتشفشان کرد و هزار هزار سنگ آتشین به هوا رفت.

خدا یکی از آن هزار هزار سنگ آتشین را به من داد تا در سینه‌ام بگذارم و قلبم باشد.

حالا هروقت که روحم یخ می کند، سنگ آتشینم سرد می شود و تنها سنگش باقی می ماند و

هروقت که عاشقم، سنگ آتشینم گُر می گیرد و تنها آتش‌اش می‌ماند.

مرا ببخش که روزی سنگم و روزی آتش.

مرا ببخش که در سینه‌ام سنگی آتشین است.

ماه و ستاره

وقتی یه ماه تازه میاد ماه قدیمی تیکه تیکه میشه و تبدیل به یه ستاره دور!

sms

چند شب پیش یکی از دوستان عزیز یه اس ام اسی داد که:

امروز روز جهانی فوضولیه! خصوصی ترین سوالی

بعدش اینکه برا چنم نفر بفرست و جوابای جالبی میگیری!

منم گفتم بفرستم ببینم ملت چه چیزی از من براشون سواله :دی

برا 5 تا از بچه های فرستادم و جوابا اینا بودن:

 

مریم(دوست و همکلاسی سابق): تو مدت دوستیمون چه زمانی ازم بیشتر ناراحت شدی؟( والا من سوال پرسیده بودما)

من: وقتی تند تند حرف میزنی و نمیذاری آدم حرف بزنه  دلم میخواد چسب بزنم دهنت تا یه دقه گوش کنی !!!

مریم: خوشم میاد رکی

 

هاله (هم اتاقی سابق): فاطمه چرا موقع عروسی داداشم نیومدی بعدم مستقیم  تو چشام گفتی که دلم نخواس بیام؟!

من: وای هاله باز شروع کردی عزیزم هزار بار گفتم تو قبول نکردی مجبور شدم!

 

سمیه (همکلاسی سابق) : فاطمه چرا همیشه رک بودی؟ شرمنده ها

من : ای وای ببخشید اگه ناراحتت کردم،شرمنده دشمنات

 

مینا (همکلاسی سابق) : تو چرا موقع کار با میکروسکوپ ساکت میشدی؟ اصن تو معنی استرس امتحانو میدونی؟ (یکی بودا فک کنم!)

من: عزیزم کلن اینجوریم یه کارو با آرامش و سکوت انجام میدم چه میکروسکوب باشه چه امتحان!

 

سحر (دوست جونیم عشقم) : چرا گوشیتو نمیدی توشو بگردیم؟

من: عزیزم گوشی خصویها تازه بی افم اس میده می بینی لو میرم :دی

سحر : پررو هیچ وقت این اخلافتو ترک نمیکنی

من : وا سحر چیه خوب  راس میگم  

و سحر جواب نداد و ما مجبور شدیم منت بکشیم!! 

والا دریافتم که زیادی رک هستم

شما چی میگید؟؟

Royal wedding

عروسی پرنس ویلیام دیروز با همه کبکبه و دبدبه بالاخره به انجام رسید و کیت خانوم به خونه بخت رفتن به قول مجریه به آرزوش رسید واقعا بعد ده سال خسته نباشن ! برام جالب بود بدونم یه عروسی شاهانه چجوری باید باشه  و دست راستش رو سر ما :دی  

 

این ازدواج هم که ازدواج قرن نام گرفت چه چیزایی داشت 1990 مهمان و پیش بینی دو مییلیارد بیننده تلویزیونی و شام و بقیه قضیه...

والا تو عروسی ما به زور 700 مهمان پیدا میشه اونم برا این معروفا !چه برسه با این همه مهمون والا ...!

لباس عروس ساده به نظر میومد و به نظر من دوخت و طرح قشنگی بود ولی کلن برا یه عروس سلطنتی ساده بود و ولی برا من شیک :دی   

 

از جذابیت های این عروسی عبور کردن پرنس و همسرش از بین مردم با درشکه و دست تکون دادن برا مردم و اینکه تو مراسم اکثر خانوما کت و دامن و یا لباس ساده ای پوشیده بودن و اینکه هنوز رسوم قدیمی خودشون تو مراسم ها حفظ کرده بودن ولی ویی ویی امان از دست ماها ....

و ملکه انگیس هم با لباس زردی که به تن داشت خیلی شیک به نظر میرسید (خداییش خانوم ملکه با مد میرنا رنگ سال !:دی)

مردا که نمیشه توصیف همه لباس نظامی پوشیده بودن ولی دوماد و مخصوصن داداشش هاری بسیار شیک بودن

همه جا دنیا عروسیا یه جوره از لباس لو ندادن عروسا، توصیف عروس توسط ساقدوشی برادری خواهری برا دوماد و حلقه ازوداج و لرزش پدر و اشک مادر عروس تا سوالی که چشمای عروس و دوماد میشه خوند که چجور زندگی خواهند داشت؟!!!

وقتی که از کلیسا بیرون اومدن و به کاخ باکینگهام رفتن ملت دسته دسته دنبالشون بودن و با چه اشتیاقی میرفتن برا اولین ب . و.س . ه . کاش یکیم برا عروسی ما اینقد ذوق داشت !! وسط اون جمعیت کسایی بودن که حتی با چارپایه فلزی اومده بودن چقد هیجان نه ؟! عکسایی هم که برا شکار لحظه رفته بودن تو حوض هم جالب بودن ، اون وسط سه تا دختر بودن که تو پلاکاردی  تو دستشون نوشته بودن هاری با من ازدواج کن والا منم بودم اون وسط خودمو میکشتم که هاری هاری من اینجام :دی

عروس و شازده دوماد خوشحال به نظر می رسیدن ایشالا که خوشحالیشون همیشگی باشه هرچند از این معروفا هیچی بعید نیس :دی