خیلی حرفا دارم برات پدرم
مدتهاس که نمیتونم دیگه باهات حرف بزنمو صداتو بشنوم
تو دلم همیشه حسرت تو بوده
روزت مبارک پدرم
چند روز پیش یکی از دوستاتو دیدم یادت میاد اولین کسی که برام عینک ساخت
گفت دختر من تورو میشناسم تو دختر .... نیستی؟ چرا خودمم
گفت خدا رحمت کنه پدرتو معلومه دختر همون پدری
کاش بودی هرطور که بودی ولی بودی بابا
########
پ ن: مامانی شاذه وبلاگت برام باز نمیشه باهام را نمیاد
خدا رحمتش کنه...
خدا بهت صبر بده عزیزم...
از یه بروزر دیگه استفاده کن. برای خودم باز میشه
مرسی مامانی
برا خیلی وقت پیشه دیگه به جورایی عادت کردم
باز نمیشه مامانی با هیچی نیتونم باز کنم
من داستان میخوامممم
سلام ممنون که به وبم سر زدی
ولی من هنوز عادت نکردم تازه هفته ی دیگه چهلمه
سلام
خواهش میکنم
میدونم سخته ولی ....
تلخ میشیم این روزا ناخودآگاه...
چرا سهم ما از این روزا تلخی ناخودآگاه فقط...