بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni
بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni

چه میشود!...

چه میشود ...


این بار تو بگو که دوستت دارم نترس ! من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید...


...

آری فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن بود...


از همان آب هایی که می پرد توی گلو و سالها سرفه می کنیم...

به همین سادگی!!!

افسانه ها را رها کن دوری و دوستی کدام است؟؟ فاصله هایند که عشق را می بلعند ... تو اگر نباشی........ دیگری جایت را پر میکند!! به همین سادگی.!!!

25 ...

امروز برام روز خاصی بود یه روز که از چند جهت یادم میمونه...


دیروز بعدازظهر دختر عمه ام که دوتا بچه 2/5 و 7 ساله داره ازم خواست برم پیشش چونکه شوهرش ماموریت بود و شب تنها بودن

 این دختر عمه من شاغل هست و قرار بود که صب تا ظهر من از بچه ها نگهداری کنم


7 صب رفت و خونه و بچه ها سپرده شد به من

منم مثل زنای خونه دار وبچه دار پاشدم به کارا برسم

 تا ظرفای شبو بشورم بچه ها بیدار شدن و رفتیم مشغول صبونه بشیم


هی برا کوچولوه لقمه می گرفتم بزرگه می گفت منم میخوام به اون چای میدادم صدای این در میومد خلاصه صبونه رد کردیم و به بچه ها گفتم بشینید کارتون منم خونه رو جمع و جور کنم


وای ای خدا تا یه چی برمیداشتم یکی داد میزد دستشویی دارم تا اینو میآوردم اون یکی میگفت من اونو میخوام ....همین طور داشتم دور خودم میچرخیدم که دخترعمه زنگ زد منم نه گذاشتم نه برداشتم گفت نهار بزارم اونم از خدا خواسته گفت آره عزیزم هرچی پیدا کردی بپز!!!


آخه یکی نیس به من بگه  مریضی آخه نمیتونی دوتا بچه رو نگه داری اینو گفتنت چی بود!!!


بله رفتیم سراغ فریزر نه جای چیزی بلتم نه بچه ها اونقد بزرگن که بگن! بزور دوتا رون مرغ پیدا کردم و گذاشتم تا بپزه که آخرشم نپخت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

برنج خیس کردمو آشپزخونه رو جمع کردم این وسطام بچه هام دم به دقه می گفتن اینو بده اونو بده بیا فیلم نیگا کن اخه شما مهمونی!!!

خلاصه حاصل هفت ونیم ساعت خونه داری و بچه داری بنده یه خونه بهم ریخته و مرغ نپخته و دوتا بچه کلافه بود!!!!ولی خدایی برنجم ماه در اومده بود با اون ته دیگ نازش بچه هام قد همه عمرشون کارتون و فیلم دیدن!!  


و این کار همزمان شد با دوتا چیز که بنده باید متوجه میشدم که نخیر عزیزم فعلن وقتت نیس!!!


اولیش که امروز 25 سال از روزی که بدنیا اومدم میگذره

و دومیش اینکه که بنده هنوز چیزی به نام آمادگی جواب بله به خواستگار این چند روزه را ندارم!!!!




پس بشین سرجات بچه!!!!

پرنس ...

خوب ماجرای طلاق پرنس ویلیام و بانو کیت شابعه ای بیش نبوده


و این زوج رویالی تشریف بردن به کانادا برا خوشگذارنی از اونجام تصمیم دارن برن آمریکا!


این خبر من موثق موثق هست!


پ ن: داشتم واقعا از دوست داشتن متنفر می شدم!

خانوم ...

بعضیا مثل پشه له شده رو دیوارن بعضیام مثل من پشه وزی وزی که با همه کار داره!

از این پشه های له شده اینقد بدم میاد که نگو 

 دیدین  صاف میشینن حرفم بزنی باهاشون حرف نمیزنن یه چیزیم همیشه ازت طلبکارن ایششش چندشم میاد آدم باید انرژی بپاشه به درو دیوار

ولی  اینقد دوست دارم مثل اینا بشم گاهی ، یکم سر سنگین بشم خانوم بشم بهم نگن بچه بشین!

بنده از اون دست آدمام که  راه میرن یکاری می کنن مثلن دیروز از آسانسور که پیدا شدم دیدم پریز برقا تو جعبه است کنتور گازم شیر نداره کنتورم آبم بالاس قدم نمیرسه دوستمم هی میگفت بیا دیگه

دیدم نخیر کرم نریزم شب خوابم نمیبره سطل آشغال گذاشتم جلو در آسانسور ده بدو که رفتیم

دوستم هی گفت بچه مگه مریضی چرا بزرگ نمیشی؟! من:

یا چند روز پیش پسرداییم داشت ماشین می شست هی التماس که نکن خیسم نکن ماشینو به گند نکش

هه مگه گوش من میشنید طرفو از سرتا پا کردم کفی کثیف ماشینم اینقد گلی کرده بودم شیشه هاش دیده نمیشدن

واقعا میگم از خودم بعضی وقتا خجالت میکشما شدید آخه چرا اینقد چرا؟!  

حالا اگه یکی از اون پشه های له شده کنارم باشه این درصد خجالت میره بالاتر مثلن چجوری میگم الان

یه اهنگ مورد علاقم داره پخش میشه پا میشم چپ راس بالا پایین اینور اونور، این پشه له شده هم اینجوری    نیگام کنه من اولش اینجوریم   ولی آخرش اینجوری     میشم بعد دوباره به دقیقه نکشیده روز از نو!

حالا تو یه مراسمی مجلسی چیزی باشه اوضاع بدترم میشه مامان میاد دستمو میکشه ببره مسابقه محله برگزار میشه  مامان بکش که بیا بشین زشته دختر خرس گنده از دختر بکش مامان بزار کار دارم !

ولی چیزه یه حسن داره نمیدونم چرا لو نمیرن ، بهفمنن چیزیم نمیگن فقط مامان بفهمه همش اینجوریه

تو یه جایی ساکت بشم خانوم بشم شک میکنن به سلامتیم هی میپرسن چته فاطمه؟ آخه اینا چرا نمیفهمن من میخوام خانوم شم

تو خوابگاه یه دوست داشتم همش سر اینکارای من نق میزد مثلشم برام این بود که اگه فاطمه نیس ببین از کدوم دیوار یا درخت مثل گربه داره بالا میره! ( در اینجا دیوار اتاق های خوابگاه و درخت هم امکان دیگر خوابگاه میباشد)

خلاصه

تمام راهکارهای پیشنهادی را در مورد خانوم شدن با جان ودل پذیرا میباشیم! والا

 امضا: فاطمه