بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni
بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni

یه حس...

امروز قراره برم یه نمایشگاه که چند روزه منتظرشم!!


یه استرس خیلی شیرین دارن حس میکنم یه اتفاق خوب میفته یه نقطه متحول کننده!!!


چقد بی صبرانه منتظر این نمایشگاه بودم و  تا ساعت 6 خواهم بود!!!

نظرات 5 + ارسال نظر
مازیار جمعه 7 مرداد 1390 ساعت 22:22

سلام.چه نمایشگاهی؟بگو منم بیام.کی میری؟
ای بابا واسه من تمام نقطه متحولا به صفر ختم شدند...

سلام!!

اووووووو شما کجا ما کجا!! تا تو بیایی نمایشگاهه رفته!!

ای نامیدددددددددد

مازیار شنبه 8 مرداد 1390 ساعت 20:14

خب تو بگو نمایشگاه چیه...من خودم و می رسونم

سنگ شناسی...

میرسی نمایشگاه تموم شدااا

شاذه شنبه 8 مرداد 1390 ساعت 21:32 http://moon30.blogsky.com

به به چه عالی! امیدوارم خیلی تحول خوبی برات باشه

مرسیییی مامانییی!!

خوب که نه عالی بود حسم بهم دروع نگفت

مامانی من منتظر ایمیلت هستما

مازیار چهارشنبه 12 مرداد 1390 ساعت 10:10

اهان!! همون بهتر نرسیدم!!!!!!!!!
نه شوخی می کنم ولی فکر کردم نمایشگاه ساختمانه!!!!!

ایشششش خیلیم دلت بخواددد!!!

همون بهتر که نرسیدی!!!!!!!!!

شاذه چهارشنبه 12 مرداد 1390 ساعت 23:59 http://moon30.blogsky.com

ایمیل زدم که!! فایل قصه رو بهش اتچ کردم. سوالامم پرسیدم. خیلی وقت پیش. یکی دو روز بعد از این که قصه تموم شد. نرسید؟

نه مامانی نرسیده !!!

دستانو خوندم وبت باز میشه نظر نمیتونم بدم!!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد