دارم به شانس خودم افتخار میکنم اصن افتخار چیه براش میمیرم
این همه کارت تو این فک و فامیل باید مال من مسدود میشد آفرین به شانس من....
دیروز رفتیم بیرون بی خبر از دنیا هر چی تو جیبمون داشتیم ته کش کردیم رفت
و در زمان بازگشت به خانه خواستیم سوار تاکسی بشیم کهههههههه!!!!
چه خوب که کبف پولو نیگا کردم دریغ از یه صدتومنی!!
سریع کارتو درآوردم برم پول بگیر این دستگاه میگه تو بمیری نمیدم که نمیدم
جون عمت جون ننت بده بخدا پول ندارم برم خونه
بله دیگه پول بی پول!! زنگ زدیم داداش خان!!
داداش موندم وسط بیابون بیا منو ببر!! از ما اصرار از داداش خان انکار
بالاخره بعد از سه ساعت گریه خودزنی التماس نفرین راضی شدن و مارو اوردن خونه!!
صب رفتم بانک دیدم به چشم نخورن چقد آدم بالاخرم نشد و موند واسه شنبه اول وقت
به جون خودم اگه یکی به من میگفت قراره تو عرض دو روز با بارون این درختا سبز بشن و گل هم بدن باور نمیکردم.... ولی چشای خودم دید که تو عرض دو روز چقد زندگی و طبیعت تغییر کرد!!
خدایا کرم و بزرگیتو شکر
بهار سال پیش...
یه صبح قشنگ ....
صدای گوش نواز ....
و بازم به لطف اون صدا بیدار شدم ....
پ ن: برا توضیحات اضافه مراجعه شود به پست صدا