بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni
بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni

...

تو پنج سال پیش برا من مردی

اره دقیقا ۴شهریور میشه ۵ سال


شب و روزای سختی بدون تو گذروندم ولی هرچی بود گذشت


با اون همه وفاداری با اون همه بودن تو آخرش نموندی

بی رحمانه از پشت خنجر نامردی زدی به من


حالا بعد ۵ سال واسه چی پیدات شده؟!! ها با تواما؟


اومدی که تولد دخترتو تبریک بگم یا یاد عاشقی افتادی

یه احمقی که زمانی فکر میکرد دوست داره!!!


نه عزیز دیرینم دیگه اونرزا گذشته


برو و هیچ وقت هم نیا!! که بود و نبودت هردوش نفرت انگیزه

نظرات 5 + ارسال نظر
مازیار سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 17:56

می فهمم چی میگی.خنجر و نامردی و می فهمم ولی حیف که دستم کوتاهه.

خیلی دلم پره مازیار

مرجان سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 23:32 http://dayy.blogsky.com



نامرد بی تربیت واسه چی اومدی دوباره نیشو رو اذیت کنی احمق ؟

مازیار پنج‌شنبه 26 مرداد 1391 ساعت 16:58

سخته فاطمه جان...کاشکی می تونستم کاری کنم...
حتی نمی دونم چی باید بگم...

هیچی این دردی که میکشم آروم نمیکنه

حتی نمیدونم چرا گذر زمان هم این مشکلو حل نکرده که نکرده

شاذه سه‌شنبه 31 مرداد 1391 ساعت 19:26 http://moon30.blogsky.com

امیدوارم یه مورد بهتر پیش بیاد و زندگی به روت لبخند بزنه

مرسی مامانی از دعای خوبت ایشالا

خیلی خوشحال شدیم از برگشتنتان

مصطفی دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 22:59 http://wwww.google.com

سلام
خیلی سخته آدم عشق قبلیش رو ببینه

میفهمم چی میگی
منم درد تو رو دارم فقط ما با هم یه فرقایی داریم
امیدوارم موفق باشی

سلام

عشق قبلی؟!!

من که اسمشو میزارم حماقت قبلی

به نظرم چیزی به نام عشق وجود نداره

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد