بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni
بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni

بازی...!

من بچگیامو میخام


بازیاشو میخام...میایی با من بازی؟!!!!

از اینا بازی کنیم




با قارچ خور دوست داشتنی خودمون چطوری؟!!





ما هنوزم وقتی یه جا جمع میشیم اینو با جبغ و داد بازی میکنیم



+ : من و عشق از ازل تا ابد جنگی تمام نشدنی با هم داریم!!

نظرات 6 + ارسال نظر
فاطمه پنج‌شنبه 9 شهریور 1391 ساعت 12:51 http://deleman43.blogsky.com/

چقدر زیبا ودوست داشتنی بود روزای خوش کودکی ...
چقدر زود تموم شد ولی خاطراتش هنوز توی دفتر قلبم جا خوش کرده
ممنون دوست عزیز
با این پستی که تو وبت گذاشتی چند لحظه ای جدا شدم از دنیای بزرگترها
موفق باشی

خواهش میکنم هم نام عزیزم خیلی خیلی صفا آوردی

منکه خودم همیشه و هنوز بچم و فکر میکنم هیچ وقت بزرگ نشم

یه دختر شیطون موزی باشم

خوشحالم که این حسو بهت منتقل کردم

مرسی همچنین

مازیار پنج‌شنبه 9 شهریور 1391 ساعت 14:25

تو هم که هر چند وقت یه بار ما رو می بری به دوران قدیم.

یه چیزی تو بچگیام جا گذاشتم و هیچ جوره پیداش نمیکنم


یه صدا یه آدم یه چیزی ... واسه همینه که همیشه تو بچگیامم

مازیار پنج‌شنبه 9 شهریور 1391 ساعت 18:04

والا من که چون بچگی نکردم و بچگی من و ... زیاد تو دورانش نیستم...

راستی کارم داشتی؟!!!من فعلا یاهو ندارم که بیام...

شاذه پنج‌شنبه 9 شهریور 1391 ساعت 18:50 http://moon30.blogsky.com

منم آسایش بچگیامو می خوام. زمان جنگ بود. ولی مردم مهربونتر از حالا بودن. خیلی...

دقیقا اون روزا انگار که اصن نبودن و یه رویا بوده

سوری جمعه 17 شهریور 1391 ساعت 23:14 http://shirkakao.blogfa.com

آخییی دلم تنگ شد واسه بازیای بچگیا..

پس میایی بازی؟؟

مصطفی شنبه 18 شهریور 1391 ساعت 02:07 http://goodlove.ir

سلام خیلی خوب بود منو برد یعنی همه خوننده های مطلب رو برد به بچگیشون واقعا یادش بخیر!
در ضمن از این که به وبلگ من هم سر زده بودی و ما رو شرمنده کرده بودی تشکر فراوان را دارم.
اگه خواستی منو با این اسم لینک کن ((عشق خوب))

سلام مرسی

آره خواستم حس بچه بودن خودمو منتقل کنم به دیگران

خواهش میشود وظیفه اس ولی میشه آدرس اون کامنت که گذاشتمو بگید نیگا کنم

والا به حافظم شک کردم باور کنید!!

نکنه جدی جدی پیر شدم

چشششم... همین الانه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد