بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni
بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni

.....


ای بابا ای بابا شیطونه میگه بزنم لتو پارشون کنم


طرف دو گوشه ایرانو نگشته داره پز سفر به دوبی آنتالیا  مسکو اینارو میده

ای خدااااااااااا


ولم کن برم حسابشو برسم بابا تو بگو کجای ایرانو قشنگو دیدی بوگو تا منم بگم


بگم دو سال پیش جایی رفتم که روحو  دلم موند اونجا خودم برگشتم


بگم پاییز سال پیش رفتم ارسو دیدمو و چجوری وحم تازه شد


بگم رو کوههای سر به فلک کیشده رفتمو عین همون که استاد میگفت انگار کوه به آسمون وصله نه زمین دیدم و فتبرک ا... احسن الخالقین


ای بابا کشور به این قشنگی به این چهار فصلی داریم اینجارو وجب به وجب بگرد بعد پز دوبیو بده!!!

برگ و پاییز....

صبی که داشتم میرفتم سرکار همینجوری برا خودم از حیاط رد میشدم


دیدم زیر درخت گردو حیاطمون پر برگ و همینجوریم از درخت شقو شق برگ میریزه


جللالخالق تو عمر نه چندان زیاد ۲۵ سالم اینو ندیده بودم...

نمیدونید چجوری داشت برگاشو میریخت

چند لحظه محو تماشای ریختن برگاش بودم

و با خودم فک میکردم چه حکمتی هست که این درخت اینجوری داره با سروصدا برگاشو میریزه!!


از در که بیرون رفتم دیدم درختای خیابونم همینجورین!!


پاییزو امسال نه تنها با چشام بلکه با روح و تنمم حس کردم!!

چشات....!!!


داره میمیره دلم واسه اون مخمل نگات


همه رنگیو شناختم من با اون رنگ چشات

باور...

در باور احساساتم نبود تو معنی نمی گیرد

چرا که نبود تو همه دلیل ها را با خود می برد و

هیچ قلبی بدون دلیل نخواهد زد

ای تمام هستی ام بودنت را همیشگی کن که

نبودنت را در باورم جایگاهی نخواهد بود

گشنگی

ساعت ۵ صبه و من دارم از گشنگی میمیرمممممممممممممممممم


من یه چیزی میخوامممممممممم برا خوردننننننننن


باور نمیکند الان معده ام داره گیلی ویلی میره داره سوراخ میشههههههه

خانه دوست!

من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوست‌هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو...؛
 
هر کسی می‌خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
 
شرط وارد گشتن
شست و شوی دل‌هاست
شرط آن داشتن
   یک دل بی رنگ و ریاست...
 
بر درش برگ گلی می‌کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می‌نویسم  ای یار
خانه‌ی ما اینجاست
 
تا که سهراب نپرسد دیگر
" خانه دوست کجاست ؟ "
 
(( فریدون  مشیری ))

دلم میخواد قد یه دنیا بنویسم

ولی زندگیمو ریختن تو یه مخلوط کن دارم میزنن بهم!


دلم یه بغل یه انسانه مهربون میخواد