بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni
بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni

خانه دوست!

من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوست‌هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو...؛
 
هر کسی می‌خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
 
شرط وارد گشتن
شست و شوی دل‌هاست
شرط آن داشتن
   یک دل بی رنگ و ریاست...
 
بر درش برگ گلی می‌کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می‌نویسم  ای یار
خانه‌ی ما اینجاست
 
تا که سهراب نپرسد دیگر
" خانه دوست کجاست ؟ "
 
(( فریدون  مشیری ))

نظرات 3 + ارسال نظر
مازیار شنبه 9 مهر 1390 ساعت 23:32

من دلم یک خانه پر از دوست نمی خواهد
من دلم دلای شسته نمی خواهد
من دلم خانه پر عشق و صفا نمی خواهد
من دلم ثانیه ایی،لحظه ایی،درنگی آدمیت می خواهد

((مازیار))



منم آدمیت میخوام ولی وقتی نیس چیکار باید کرد!!

شاذه دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 01:16 http://moon30.blogsky.com

آخ منم می خوام این خانه ی پر از دوست را... خدایا خواهش می کنم...

خوبی فاطمه جون؟

سلام مامانی

ای مامانی چی میشد پیدا میشد

میسی مامانی خوبم تو شطوری؟

الناز پنج‌شنبه 14 مهر 1390 ساعت 09:15 http://elel.blogsky.com

من دلم روراستی می خواد، دنیایی بدون دروغ... بدون خیانت...

بدون دروغ و خیانت!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد