بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni
بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni

صندلی...

من دلم از این صندلیا میخاد


بزارمش گوشه اتاقم جلو پنجره رو به حیاط


بشینم هی اینجوری عقب جلو بشه من عشق کنم



چرا آخه قسمت نمیشه من از اینا بخرم

اون موقع که پول دارم گیر نمیارم ...اون موقعم که پول ندارم میرن تو چششم

نظرات 4 + ارسال نظر
شاذه شنبه 16 اردیبهشت 1391 ساعت 17:39 http://moon30.blogsky.com

منم از بچگی عاشق این صندلیها بودم. ولی هیچوقت جایی که دلم بخواد اون صندلی رو اونجا بذارم نداشتم. حالا اگه اون جا رو داشتم تازه می رسیدم به مشکل تو

پس تنها من نیستم که دلبسته این صندلیهام

نه مامانی من جاشو دارم ولی همیشه رسیدم به اون مشکله

مرجان پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 08:10 http://dayy.blogsky.com

هر موقع پول داشتی یکی هم برا من بگیر ((=

نوچ کار من از گرفتن گذشته میخام خودم یه کارخونه بزنم برم خط تولید

آخه داره تقاضا بالا میاره یواش یواش

الناز پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 23:25 http://elel.blogsky.com

منم میخوااااااااااااااااااااااااااااام

صبر کن الی صبر کن دارم زمینشو میخورم یکم دیگه طاقت بیاری عزیزانم

مرجان جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 17:57 http://dayy.blogsky.com

مرض
هر موقع کارخونه زدی یکی واسه من پست کن

باش آدرس بده فرستادما

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد