سلامی دوباره
یعنی من از اسفند تا حالا وقت نکردم دو کلمه اینجا بنویسم؟!!!
چه زندگی شده ها
هم کار دارم هم ندارم!!
درس دانشگاه و اینا که سرجاش
زبان رو آوردم چپوندم کنار اینا.. هی بدک نیس کم کم دارم میفهمم تو فیلما چی بهم میگن
یکم دیگه تمرین کنم ... بله درس حدس زدید ...من میتونم
نسبت به پارسال خیلی خوب حرف میزنم... سال پیش جمله هارو پس و پیش میکردم .... هه هه دیدی این
خارجکیا فارسی میحرفن ...نه دیگه عین اونا نیستم یکم کوچولو جلوترم
ایشالا تا عید یه مدرکی واسه خودمون دست و پا میکنیم
هه هه... بالاخره رفتم سراغ کاری که سالهاس آروزشو میکردم
بله ما میرویم کلاس سفال گری...آی آرامشی داره سه ساعت به هیچی فکر نمیکنی
بیخود نیس این خارجکیا شیوه سفال درمانی راه انداختنا نامردا
اصن یه وضی محو میشی تو گل و جون دادن بهش!!!
واه واه چقد حرفیدم... با اینکه اینجا دیگه رونق سالهای قبلو نداره...
ولی من به آرشیوش و دوستانی که باهاش بدست آوردم و دوستانی که رفتن
افتخار میکنم
به به امشب چقدر سورپریز داشتم! فاطمه و توت کوچولو! کلی نوستالوژی شد برام
سفالگری عالیه! آدمی از خاک و آبه و خاک و آب با وجودش سرشته ان و بهش آرامش میدن...
سلام مامانی شاذه خودم
اا جدی ؟ پس امروز کلی سوپرایز شدیا مامانی
اره کلی اعصابمو اروم کرده مامانی