یادمه وقتی وبلاگ نویسی شروع کردم شاید 15سالم بود دقیق یادمه سال 80 بود
الان 36 سالمه و 20 سال از اون روزا میگذره. چندتا وبلاگ نوشتم و حذف کردم رسیدم به این
سال 85 و تابستونش شروع کردم به نوشتن تو این وبلاگ
خیلی میگذره یه عمر تجربه هست، دوستان زیادی اومدن رفتن
حسین بابایی، فرزاد نیروانا، موشی، ژیگولو، گیلاسی، انار بانو، شازده بانو، نیمکت تنهایی و ...
آدمایی بودن باهاشون زندگی کردم نمیشناختم ولی شب و روزم باهاشون بود
چقد گذشته چقد دور به نظر میان! چقد نیستن! یعنی کجان! کاش میتونستم ببینمشون کاش ... کاش
میخوام دوباره اینجا بنویسم ... کسی نمیخونه .. ولی از تنهایام از داستانای زندگیم از روزمره گیام شاید دوستان جدیدی به خوبی اون دوستا پیدا کردم
شاید همیشه و مثل زندگیم فقط برای خودم بنویسم و بخونم
اهای دوستای قدیمی کاش بیایید از اینجا رد بشید ... منم فاطمه !
سلام فاطمه خانم. خوش اومدید.
وبلاگ من به قدمت شما نیست، از سال ۹۲ مینویسم.
این چند وقته هر وبلاگی رو دنبال کردم، بعد یه مدت ننوشتن یا حذف کردن. رونق سابق از بین رفته.
من میخونم اگه بنویسید
دوست دارم روز مرگی ها را
درود بر شما
به این فکر افتادم که
برم جستجو کنم یکی از وبلاگ هایی که باهاش
تو سالای 83تا 85 رقابت و کُری سنگینی داشتیم رو پیدا کنم.هم رزم قدیمی و خوبیبه حساب میاد اگه هنوز بنویسه.شایدم منو نشناسه! چون من پاک کردم اون وبلاگمو...
از صفحه اصلی بلاگ اسکای میام ، حالا سر فرصت میام میخونم دستاناتونو
فعلا
ایول
اگه تنهایی بیا حرف بزنیم!
منم حدودا از ۸۶ می نویسم
البته نه تو این وبلاگ.
تا حالا چند وبلاگ ترکوندم و الان آروم نشستم
خوب نا جایی که تجربه یاریم میکنه در 90 درصد موارد همینه خیلی دیدم و خوب عادیه