بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni
بازگشت ...

بازگشت ...

ben ozledim galiba seni

لبخند...

 
یک خانم 45 ساله که یک حمله قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود ...
 
در اتاق جراحی که کم مونده بود مرگ را تجربه کند حضرت عزرائیل رو دید و پرسید:آیا وقت من تمام است؟
 
حضرت عزرائیل گفت:نه شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز دیگه عمر می کنید .
 
در وقت مرخصی خانم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و عملهای زیر را انجام دهد
 
کشیدن پوست صورت-تخلیهء چربیها(لیپو ساکشن)-عمل سینه ها و جمع و جور کردن شکم .

فقط به فکر رنگ کردن موهاش و سفید کردن دندوناش بود !!!!

از اونجایی که او زمان بیشتری برای زندگی داشت از این رو او تصمیم گرفت
که بتواند بیشترین استفاده را از این موقعیت (زندگی) ببرد.
 
بعد از آخرین عملش او از بیمارستان مرخص شد
 
در وقت گذشتن از خیابان در راه منزل بوسیلهء یک آمبولانس کشته شد .

وقتی با حضرت عزرائیل روبرو شد او پرسید: من فکر کردم شما فرمودید من 43 سال دیگه
فرصت دارم چرا شما مرا از زیر آمبولانس بیرون نکشیدید؟
 
حضرت عزرائیل جواب داد :
 اِاِاِا شماییییییید نشناختمتون

.....

شیشه نازک احساس مرادست نزن!

چندشم میشود ازلکه انگشت دروغ...!

آنکه میگفت که احساس مرامیفهمد...

کو کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت

زن...

زن بودن زیباترین نعمت خداست


روز جهانی زن برا همه زن های فداکار


  مادرهای مهربان  خواهرهای دوست داشتنی و   دخترهای ناز 


مبارک

برای دهه شصتیا...

بچه ها اینا یادتون میاد؟؟


65833_120.jpg


65825_450.jpg


اینو چی؟!!

65826_939.jpg



و این چطور؟؟

65814_278.jpg


عجب زندگی و روزهایی داشتیم!! یادش بخیر که یادشون قشنگتره


پ ن : منبع سایت iranto.ca که این عکسا برا ایمیلم اومده بود و منتقل کردم اینجا


اسکار....

دیشب به اینکه ایرانیم افتخار کردم....

زدن از خواب و کار و دیدن اسکار بسی دلنشین بود

به قول خودمون آی چسبید



ولی یه چیز دیگه دلمو سوزوند... مثل همیشه ندونستن انسانا


رفتم سرکار همین که همکارای دیگرو دیدم میگم بچه ها اسکارو دیدین؟؟؟؟


انگار برا دیوار گفتم!!! یکی میگه اسکار چیه؟ اون یکی میگه ها دیشب بود  میگم نخیر امروز نصفه شبو صبح بود


حالا ملتو بگی از هر چرت و پرتی برات حرف بزنن!!

بهرحال این شادی نباید با این چیزا خراب کرد ما خوشحالیم و

با صدای بلند میگیم:


آقای اصغر فرهادی بازم ازت ممنونیم


چشم...



 و من هنوز چشم به راهتم

ozladem

bende ozledim bende

خیلی حرف برا گفتن دارم ولی تمومش همین جمله اس: دلتنگی، چیزی که نمیدونم چیه

شاید از اثرات استرسی که دارم یا خیلی چیزای دیگه

ولی هر چی هست منو دپ کرده

دو هفته سخت و پر استری پیش رو دارم

و امروز پنج شنبه شد و یه هفته تموم گذشت!